1- دانشآموخته کارشناسی ارشد، کارشناس مشاوره، مرکز مشاوره دانشگاه دامغان، دامغان، ایران ، Mohsenrezaiee.ir69@yahoo.com 2- گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه سلمان فارسی کازرون، کازرون، ایران 3- دانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
چکیده: (5192 مشاهده)
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بسیار زیادی که سلامتی و اشتیاق به کار پرستاران در سلامت زندگی خود، همکاران و بیماران دارد هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعارض کار- خانواده و استرس شغلی در پیش بینی اشتیاق شغلی پرستاران شهرستان گچساران بود. روش:طرح این پژوهش، طرح مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی است.جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل تمام پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستانها و درمانگاههای شهرستان گچساران بودند. برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونهگیری خوشه ای استفاده گردید که در مجموع 100 پرستار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات نیز از پرسشنامه تعارض کار – خانواده، کارلسون، کاکمار و ویلیامز (2000)، پرسشنامه اشتیاق شغلی و مقیاس تجدیدنظر شده استرس پرستاری فرنچ و همکاران (2000) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین استرس شغلی با اشتیاق شغلی، شوق به کار و جذبه در کار (01/0 > P) و وقف شدن به کار رابطه منفی و معناداری وجود دارد(05/0 > P). همچنین، بین تعارض کار- خانواده با اشتیاق شغلی و همه ابعاد آن رابطه منفی و معناداری وجود دارد(01/0>P). بعلاوه، پژوهش حاضر نشان داد که متغیرهای پیش بین استرس شغلی و تعارض کار- خانوادهقادر به تبیین 4/29 درصد از تغییرات اشتیاق شغلی پرستاران هستند. نتیجه گیری: بطور کلی، با توجه به اینکه تعامل متقابل میان مسائل خانواده و کار و همچنین استرس شغلی پیش بینی کننده اشتیاق شغلی پرستاران میباشد با دادن آموزشهایی در مورد مدیریت و بهبود کیفیت زناشویی و خانوادگی پرستاران و با آموزش مدیریت استرس به آنان میتوان علاقمندی و اشتیاق آنان به تکالیف شغلی را بهبود بخشید.
Rezaiee Ahvanuiee M, Abbasi M, Dargahi S. The Role of Work-Family Conflict and Job Stress in the Prediction of Job Engagement of Nurses. aumj 2018; 7 (2) :98-106 URL: http://aums.abzums.ac.ir/article-1-754-fa.html
رضایی آهوانویی محسن، عباسی مسلم، درگاهی شهریار. نقش تعارض کار- خانواده و استرس شغلی در پیشبینی اشتیاق شغلی پرستاران. نشریه علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی البرز. 1397; 7 (2) :98-106